کد مطلب:10168 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:410

دفاع از حريم شيعه - 1
مقاله
در طول تاريخ، هميشه نيروهاي الهي با قواي شيطاني در نبرد بودهاند، اما شدت اين نبرد در زمانهاي مختلف با هم تفاوت داشته است. هميشه وضع خراب بوده اما در زماني مثل صدر اسلام كه مردم اهل بيت عليهم السلام را مـيديدند و رها مـيكردند، ديگر نيازي به امريكا و انگليس و صهيونيستها نبوده، چون شيطان نفس بسيار قوي بوده است؛ اما در آخرالزمان توجه انسانها به خدا قويتر شده ولذا شياطين خارجي وارد صحنه مـيشوند. پس جنگ سرد و گرم هميشه بوده و هنر مؤمن، انتخاب خدا در زمان جنگ است.

در حال حاضر حريم شيعه به انحاء مختلف شكسته مـيشود. گاهي اوقات مقصر خود ما هستيم و برخي مواقع به دليل تبليغات و گاه زورمداري دشمنان است.

از نظر نظامي حريم شيعيان شكسته شده، چون به عتبات و حمله كردهاند، و از طريق ماهواره، راديو، مجله، كتاب و كنفرانسها نيز در حال از بين بردن پايـههاي اعتقادي شيعيان هستند. و در عين حال، انگليس در بين خود مسلمانان اقدام به تأسيس فرقـهاي تحت عنوان وهابيت كرده كه مركز اسلام، يعني عربستان، را در اختيار دارند، اينان مأمور شدهاند كه به حريم شيعه بتازند.

البته اگر اين تاختن برمبناي بحث و گفتگو باشد ما حرفي نداريم، اما متأسفانه اهل مناظره نيستند، و دائم در حال تهمت زدن و غيبت كردن هستند.



مردم ايران، وقتي چيزي عليه شيعه مـيشنوند، دو راه در پيش مـيگيرند:

?. يا اصلاً محل نمـيگذارند؛

?. يا قبول مـيكنند اما دنبال جواب نمـيروند.

اما بر من و شما كه منتسب به اهل بيت عليهم السلام هستيم، واجب است كه از حريم شيعه دفاع كنيم. اما ما هم بنا به دلايلي سكوت مـيكنيم:

?. وحدت: در اسلام، مسايل مهمتري وجود دارد و ما اهم في الاهم مـيكنيم. (وهابيت جاده صاف كن امريكا شده و در اوقات حساس به داد امريكا مـيرسد! جرج بوش در آمارها از جان كري عقب است، اما با يك فيلم از بن لادن، ورق برگشته و جرج بوش رأي مـيآورد، به همين راحتي!) به هر حال ظاهر اين است كه وهابيان، مسلمان هستند، و ما اگر بخواهيم در مقابل وهابيت موضع گرفته و تمام حواسمان به جنگ با وهابيت معطوف شود، ممكن است دشمن جنگهاي فرقـهاي راه بياندازد.

?. گاه اعتقاد داريم، اما علم پاسخگويي نداريم و لذا سكوت مـيكنيم.

?. فكر مـيكنيم كه با توجه به وجود دشمنان خارجي، نبايد در داخل هم براي خودمان دشمن تراشي كنيم و باز هم در مقابل وهابيت سكوت مـيكنيم.

در برابر اين سكوت اتفاق مهمي رخ مـيدهد: جذب نيروهاي ناآگاه شيعه به سمت فرقـههايي كه در مقابل شيعه، اصلاً حرفي براي گفتن ندارند، و در نتيجه مرتد مـيشوند!

دليل ارتداد شيعياني كه به دين ديگري روي مـيآورند اين است كه خدا مـيگويد اگر كسي حرفي براي گفتن دارد بايد بزند و اثبات كند، و الا من نمـيگذارم به جهنم برود.

لا اكراه في الدين يعني نبايد دين شيعه را به زور قبول كني، اما بايد اثبات كني كه دين تو برتر است. اگر قد تبين الرشد من الغي را هم در كنار فراز قبل بگذاريم، متوجه مـيشويم كه خدا راه تعالي را روشن كرده، و كسي كه حرفي دارد بايد او هم اين راه را روشن كند.



با اين مقدمه، به سراغ بحث مهمي مـيرويم كه احتمالاً تا آغاز ماه محرم طول خواهد كشيد. فرض مـيكنيم كه شما در اصول دين و اعتقادات مشكلي نداريد (جهت رفع اشكالات و شبهات در باب اصول عقايد مـيتوانيد به سه كتاب تحت عنوان اصول عقايد يا اصول اعتقادات به قلم حجة الاسلام قرائتي، حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي، و حجة الاسلام علي قائمي مراجعه كنيد.) و لذا به سراغ برخي فروعات مهم مـيرويم و در اولين قسمت اين بحث به شفاعت مـيپردازيم، و شبهاتي كه پيرامون شفاعت است را باز كرده و پاسخ مـيدهيم.



دفاع از حريم شيعه: ?. شفاعت



شفاعت يكي از اصول مورد توافق تمام علماي اسلام است. شفاعت يعني كمك گرفتن از نيرويي برتر از ما و پاييـنتر از خدا، با اجازهي خدا در رفع مشكلات.

شرط اول شفاعت: بدون اذن خدا انجام نمـيگيرد.

مخالفان شفاعت به آيات زير استناد كرده و مـيگويند كه اصلاً شفاعتي در كار نيست:



لَا يـَمـ?لِكُونَ ?لشَّفَـ?عَةَ إِلَّا مَنِ ?تَّـخَذَ عِنْدَ ?لرَّحْمَـ?نِ عَهْداً ?

از شفاعت برخوردار نيستند، مگر كسي كه [با ايمان و توحيد] از خداي رحمان پيماني گرفته باشد ????

مَرْيَم



يـَو?مَئِذٍ لَّا تَنـ?فَعُ ?لشَّفَـ?عَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ ?لرَّحْمَـ?نُ وَ رَضِيَ لَََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََهُ, قَوْلاً ?



در آن روز شفاعت سودي ندارد مگر براي كسي كه خداوند رحمان به او اجازه دهد و از سخن او خشنود باشد ?????



ط?ه?



در حالي كه از متن اين دو آيه پيداست كه شفاعت وجود دارد، اما همه نمـيتوانند شفيع باشند، چون قيد الا دارد.

شرط دوم شفاعت: مشفوع، يعني كسي كه قرار است مورد شفاعت واقع شود، نيز بايد لياقت داشته باشد:



فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَـ?عَةُ ?لشَّـ?فِعِـيـنَ ?



حال شفاعت شفيعان سودشان ندهد ????



اَلْمُدَّثِّر



وَ أَنْذِرْهُمْ يـَوْمَ ?لْأَزِفَةِ إِذِ ?لْقُلُوبُ لَدَي ?لْحَنَاجِرِ كَـ?ظِمِـيـنَ ? مَا لِلظَّـ?لِمِـيـنَ مِنْ حَمِـيـمٍ وَ لَا شَفِـيـعٍ يـُطَاعُ ?



و ايشان را از روز قيامت [/بس نزديك] بيم ده، آنگاه كه جانها به گلوگاهها رسد، و غصـهي خويش فرو برند، براي ستمكاران [مشرك] دوستي و شفيعي كه اجازه و اجابت يابد، نيست ????



غَافِر (مُؤْمِن)



اين دو آيه بيانگر اين مطلب است كه شفاعت براي همه كس نيست.



فلسفـهي شفاعت:

عدهاي از مردم خيلي زود نااميد مـيشوند، و اگر به حال خود رها شوند، خيلي سريع كم مـيآورند؛ عدهاي ديگر وقتي با كسي مشكل پيدا مـيكنند، نمـيتوانند خودشان شخصاً صحبت كرده و عذرخواهي كنند، لذا فرد ديگري را واسطه مـيكنند؛ گروهي ديگر نيز گذشتـهي بسيار خرابي دارند و خدا خطاب به اين عده مـيفرمايند فابدعوا اليه الوسيلة؛ و دستـهي ديگري از انسانها راحت ترند با كسي صحبت كنند كه از جنس خودشان باشد.



نتيجـهي شفاعت:

?. بخشودگي

?. ارتقاء عمل



اشكالاتي كه از شفاعت مـيگيرند:

به آيـهي ?? سورهي مباركـهي الزُّمَر اشاره كرده و مـيگويند شفاعت خواستن از غير خدا شرك است: قُل لِّلَّهِ ?لشَّفَـ?عَةُ جَمِـيـعاً.



انواع شرك

?. شرك در ذات و خالقيت: يعني مثلاً هم خدا را خالق بدانيم و هم يكي از ائمه عليهم السلام را، خب انصافاً شفاعتي كه ما مـيخواهيم بيانگر اين نيست؛

?. شرك در تدبير: يعني بگوييم كسي در امر تدبير امور جهان به خدا كمك مـيكند؛

?. شرك در پرستش و عبادت: يعني در مقابل غير خدا سر خم كنيم.

مـيگويند شما شرك در عبادت داريد. و ما هم جواب داريم:

اولاً، بحث خضوع و پرستش را بايد از هم جدا كرد. در خيلي موارد مـيبينيم كه انسانها در مقابل همنوعان خضوع دارند و ابراز ارادت مـيكنند، اين نشانـهي دوست داشتن است، و لذا بايد به نيت شيعيان نگاه كرد؛ مثلاً در آستان بوسي حرم ائمه عليهم السلام. اين بوسيدن به خاطر عشق و علاقه است، نه پرستش. ما مـيگوييم يا وجيهاً عندالله، يعني شما هم نمـيتوانيد كاري كنيد، بايد از خدا بخواهيد.

ثانياً، ما به امام نمـيگوييم كه تو كاري به كار خدا نداشته باش، مـيگوييم اشفع لنا عندالله، اگر كسي فكر كند كه اينان خودشان بدون خدا مـيتوانند كاري انجام دهند، مشرك است.

ثالثاً، اين درخواست طولي است، نه عرضي. يعني خدا بالاي سر توست و تو پايين، نه در كنار خدا، پس از خدا براي ما شفاعت بخواه.

رابعاً، در آيات ?? و ?? سورهي مباركـهي ص مـيخوانيم كه:



فَإِذَا سَوَّيـْتُهُ, وَ نَفَخْتُ فِـيـهِ مِنْ رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ, سَـ?جِدِيـنَ ? فَسَجَدَ ?لْمَلَـ??ـئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ?



پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دميدم براي او به سجده درافتيد ???? آنگاه فرشتگان همگي سجده كردند ????



اين سجده به معناي خضوع است و نه پرستش و عبادت انسان. مانند سجدهي پدر و مادر و برادران يوسف نبي، بر وي:



وَ رَفَعَ أَبَوَيـْهِ عَلَي ?لْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ, سُجَّداً



و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پيشگاه او به سجده درافتادند ... ?????



يوسف



وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُو?اْ أَنْفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَ?سْتَغْفَرُواْ ?للهَ وَ ?سْتَغْفَرَ لَهُمُ ?لرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللهَ تَوَّاباً رَّحِـيـماً ?



و اگر هنگامي كه به خويشتن ستم كردند به نزد تو مـيآمدند و از خداوند آمرزش مـيخواستند و پيامبر هم برايشان آمرزش مـيخواست، خداوند را توبـهپذير و مهربان مـييافتند ????



النساء



خداوند از رسولش مـيخواهد كه براي بندگانش استغفار كند تا رحيم و تواب بودن خود را نشان دهد، يعني خدا در اينجا منتظر استغفار پيامبر صلي الله عليه و آله است.



قَالُواْ يـَـ??أََبَانَا ?سْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَآ إنَّا كُنَّا خَـ?طِئِـيـنَ ? قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي? ? إِنَّهُ, هُوَ ?لْغَفُورُ ?لرَّحِـيـمُ ?



گفتند پدر جان براي گناهان ما آمرزش بخواه كه ما گناهكار بوده ايم ???? گفت به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، كه او آمرزگار مهربان است ????



يوسف



آيا كمك خواستن از غير خدا شرك است، در حالي كه مـيدانيم همه به خداوند محتاجند و تنها بـينياز عالم خود خداست؟



يـَـ??أَيـُّهَا ?لنَّاسُ أَنْتُمُ ?لْفُقَرَآءُ إلَي ?للهِ ? وَ ?للهُ هُوَ ?لْغَنِيُّ ?لْحَمِـيـدُ ?



هان اي مردم، شما [نادار و] نيازمند به خداوند هستيد، و خداوند است كه بـينياز ستوده است ????



فاطر



وَ مَا جَعَلَهُ ?للهُ إلَّا بُشْرَي? لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِے ? وَ مَا ?لنَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ ?للهِ ?لْعَزِيزِ ?لْحَكِـيـمِ ?



و خداوند آن را جز مژدهاي براي شما نكرد و تا دلهايتان به آن آرام گيرد؛ و پيروزي جز از سوي خداوند پيروزمند فرزانه نيست ?????



آل عمران



إِيـَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيـَّاكَ نَسْتَعِـيـنُ ?



[خداوندا] تنها تو را مـيپرستيم و تنها از تو ياري مـيخواهيم ???



الفاتحة



ياري خواستن از غير خدا به دو صورت محتمل است:

?. از غير خدا كمك بگيريم در حالي كه فكر مـيكنيم او مستقل از خداست و نيازي به ياري خدا ندارد، اين مصداق شرك است؛

?. از غير خدا بخواهيم كه واسطه و شفيع بين ما و خدا شوند: و استعينوا بالصبر و الصلاة.

نهـيهايي در قرآن هست مبني بر اينكه فقط در خانـهي خدا باشيد، اينها به اين دليل است كه كسي را همتاي خدا ندانيم. كدام يك از ما فكر مـيكنيم كه اهل بيت عليهم السلام، خالق ما هستند و زورشان از خدا بيشتر است؟!



اقسام شفاعت:

?. شفاعت مغفرت به اين معني است كه از بزرگان بخواهيم كه براي ما از خداوند طلب مغفرت كنند؛

?. چون شفاعت منحصر به آخرت نيست، و براي دنيا هم لازم است و نيز براي اينكه خودمان را حفظ كنيم، به كسي نياز داريم كه خود را براي او خالي كنيم و او بتواند دست ما را بگيرد، به اين نوع شفاعت، شفاعت رهبري مـيگويند.



نتايج عملي شفاعت:

چندين هزار پروندهي پزشكي در سراسر دنيا وجود دارد كه نشانگر معجزهي شفاگرفتن انسانها است، و ميلياردها انسان در طول تاريخ با شفاعت چيزهايي گرفتـهاند كه غيرقابل انكار است. حال اگر قرار است شفاعت شرك باشد، چرا اهل بيت و امامزادگان عليهم السلام، قدرت دارند؟